طنز جبهه
...
" تک تیر انداز "
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها رو در آورده بود. با سلاح دوربیندار مخصوصش چند ده متری خط عراقیها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقیها ... چه می کرد.
بار اول بلند شد و فریاد زد: «ماجد کیه؟» یکی از عراقیها که اسمش ماجد بود سرش را از خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!» ترق!!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد!!! دفعه بعدی قناسه چی فریاد زد:«یاسر کجایی ؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت! ! ! ... چند بار این کار را کرده بود تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد: « حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سر خورد پایین. یک هو یک صدایی از قناسه چی ایرانی بلند شد: « کی با حسین کار داشت؟ » جاسم با خوشحالی، هول و ولاکنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من !!» ترق!! جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید !!! 😊