دیروز داشتم با خانومم دور فلکه با موتور دور میزدم
برگشت گفت وااااای عزیزم... چه بوی کبابی میاد...
منم لوتی بازیم گل کرد...😊
گفتم گور بابای بنزین... یه دور دیگه چرخیدم 😆
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سرجلسه امتحان یه آقا بغل دستم نشسته بود
منم داشتم بهش توضیح میدادم که چجوری تقلب کنه
اونم فقط گوش میداد امتحان که شروع شد پاشد ورقه ها روپخش کرد.
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
برای دیدن باقی مطالب بزن روی 👇
- ۰ نظر
- ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۲۱